کتاب اﷲ. (دستور اللغۀ ادیب نطنزی) ، ایمان به خدا. متخذ و مقتبس از آیۀ شریفۀ: و اعتصموا بحبل اﷲ جمیعاً و لاتفرقوا واذکروا نعمهاﷲ علیکم. (قرآن 3 / 103). : چون تمسکت بحبل اﷲ از اول دیدند حسبی اﷲ و کفی آخر انشا بینند. خاقانی. شیب سرتازیانه ش از قدر حبل اﷲ شه طغان ببینم. خاقانی. حبل اﷲ است معتکفان را دو زلف او هم روز عید و هم شب قدر اندر او نهان. خاقانی. خیمۀ دولتش بر آن زد چرخ که ز حبل اللهش طناب کند. خاقانی
کتاب اﷲ. (دستور اللغۀ ادیب نطنزی) ، ایمان به خدا. متخذ و مقتبس از آیۀ شریفۀ: و اعتصموا بحبل اﷲ جمیعاً و لاتفرقوا واذکروا نعمهاﷲ علیکم. (قرآن 3 / 103). : چون تمسکت بحبل اﷲ از اول دیدند حسبی اﷲ و کفی آخر انشا بینند. خاقانی. شیب سرتازیانه ش از قدر حبل اﷲ شه طغان ببینم. خاقانی. حبل اﷲ است معتکفان را دو زلف او هم روز عید و هم شب قدر اندر او نهان. خاقانی. خیمۀ دولتش بر آن زد چرخ که ز حبل اللهش طناب کند. خاقانی
لقب حضرت محمد بن عبدالله (ص) پیغمبر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وخشور، پیغامبر، رسول، پیمبر، پیامبر، نبی، پیغمبر خدا
لقب حضرت محمد بن عبدالله (ص) پِیغَمبَر، هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی و یا به واسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند، برخی از پیغمبران قدیم پیرو شریعت پیغمبر دیگر بوده اند مانند یونس نسبت به موسی، وَخشور، پِیغامبَر، رَسول، پیَمبَر، پیامبَر، نَبی، پیغمبر خدا
از شاگردان محمدرضا سهیلی بود. در عنفوان جوانی جادۀ عدم پیموده. او راست: ببرد دل ز کفم دوش مجلس آرائی سهی قدی سمن اندام ماه سیمائی بیک طرف ز تبسم حیات بخشنده بجانبی ز نگه قتل عام فرمائی. (صبح گلشن ص 118) (میرزا...) یکی از شعرای ایران. بیت ذیل از اوست: هر ذره ام بیادت از بس که باصفا شد آیینه های داغم آخر بدن نما شد. (از قاموس الاعلام ترکی)
از شاگردان محمدرضا سهیلی بود. در عنفوان جوانی جادۀ عدم پیموده. او راست: ببرد دل ز کفم دوش مجلس آرائی سهی قدی سمن اندام ماه سیمائی بیک طرف ز تبسم حیات بخشنده بجانبی ز نگه قتل عام فرمائی. (صبح گلشن ص 118) (میرزا...) یکی از شعرای ایران. بیت ذیل از اوست: هر ذره ام بیادت از بس که باصفا شد آیینه های داغم آخر بدن نما شد. (از قاموس الاعلام ترکی)
دهی از دهستان دیمچۀ بخش کوند شهرستان شوشتر. 18 هزارگزی جنوب باختری کوند 2 هزارگزی جنوب باختری راه دزفول به شوشتر. دشت، گرمسیر. سکنه 200 تن. زبان فارسی لری. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. کار اهالی کشت. راه آن تابستان اتومبیل رو است. ساکنین، بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی از دهستان دیمچۀ بخش کوند شهرستان شوشتر. 18 هزارگزی جنوب باختری کوند 2 هزارگزی جنوب باختری راه دزفول به شوشتر. دشت، گرمسیر. سکنه 200 تن. زبان فارسی لری. آب آن از چاه. محصول آنجا غلات. کار اهالی کشت. راه آن تابستان اتومبیل رو است. ساکنین، بختیاری هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
مرا خدای کافی است. مخفف حسبی اﷲ و کفی و گاه حسبی و کفی گویند. مأخوذ از آیۀ: فان تولوا فقل حسبی اﷲ لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم (قرآن 129/9). و آیۀ ’قل حسبی اﷲ وعلیه یتوکل المتوکلون’ (قرآن 38/39). و حسبی اﷲ و نعم الوکیل، بسنده است مرا خدای و بس نیکوکار دارد که اوست، یا بس نیکوکار گذار که اوست، یا بس نیکو کاردانی است او: بدم ناامید و زبان مرا همه گفته جز حسبی اﷲ نبود. مسعودسعد. چون ’تمسکت بحبل اﷲ’ از اول دیدند ’حسبی اﷲ و کفی’ آخر انشا بینند. خاقانی. حسب رزق از خدای دارم و بس حسبی اﷲ وحده ابدا. خاقانی. و عمل گفتن این جمله را ’حسبله’ گویند چنانکه بسمله و حوقله
مرا خدای کافی است. مخفف حسبی اﷲ و کفی و گاه حسبی و کفی گویند. مأخوذ از آیۀ: فان تولوا فقل حسبی اﷲ لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم (قرآن 129/9). و آیۀ ’قل حسبی اﷲ وعلیه یتوکل المتوکلون’ (قرآن 38/39). و حسبی اﷲ و نعم الوکیل، بسنده است مرا خدای و بس نیکوکار دارد که اوست، یا بس نیکوکار گذار که اوست، یا بس نیکو کاردانی است او: بدم ناامید و زبان مرا همه گفته جز حسبی اﷲ نبود. مسعودسعد. چون ’تمسکت بحبل اﷲ’ از اول دیدند ’حسبی اﷲ و کفی’ آخر انشا بینند. خاقانی. حسب رزق از خدای دارم و بس حسبی اﷲ وحده ابدا. خاقانی. و عمل گفتن این جمله را ’حسبله’ گویند چنانکه بسمله و حوقله
شیخ محمد بن سلیمان مکی شافعی از دانشمندان سدۀ سیزدهم هجری. اوراست: حاشیه بر مناسک الحج خطیب شربینی که همراه خودمناسک در بولاق به سال 1293 هجری قمری و نیز در 1310 هجری قمری در 114 ص چاپ شده است. و نیز او راست: ’الریاض البدیعه فی اصول الدین و بعض فروع الشریعه’ در فقه حنفی که در مصر به سال 1297 هجری قمری و 1301 هجری قمری و 1305 هجری قمری چاپ شده است. (معجم المطبوعات عربی)
شیخ محمد بن سلیمان مکی شافعی از دانشمندان سدۀ سیزدهم هجری. اوراست: حاشیه بر مناسک الحج خطیب شربینی که همراه خودمناسک در بولاق به سال 1293 هجری قمری و نیز در 1310 هجری قمری در 114 ص چاپ شده است. و نیز او راست: ’الریاض البدیعه فی اصول الدین و بعض فروع الشریعه’ در فقه حنفی که در مصر به سال 1297 هجری قمری و 1301 هجری قمری و 1305 هجری قمری چاپ شده است. (معجم المطبوعات عربی)
تبریزی. طبیب معروفی است که در دربار تیمور بوده و در آخرین بیماری او که منجر به مرگش گردید در معالجۀ او کوشش و حذاقت بسیار نموده است. (نقل با تصرف از تاریخ ادبی ایران ادوارد برون ترجمه علی اصغر حکمت ج 3 ص 232)
تبریزی. طبیب معروفی است که در دربار تیمور بوده و در آخرین بیماری او که منجر به مرگش گردید در معالجۀ او کوشش و حذاقت بسیار نموده است. (نقل با تصرف از تاریخ ادبی ایران ادوارد برون ترجمه علی اصغر حکمت ج 3 ص 232)
ابن زید بن حسن بن افرائیم بن یعقوب بن جمیع، مکنی به ابوالعشائر و ملقب به شمس الریاسه اسرائیلی. طبیب معروف مصری در قرن ششم هجری است. رجوع به ابن جمیع (موفق ابوالعشایر هبه الله...) شود ابن محمد بن علی بن مطلب، معروف به ابن مطلب و ملقب به ولی الله وزیر المستظهر بالله خلیفۀ عباسی بود. رجوع به ابن مطلب شود ابن سعید، مکنی به ابوالحسن. طبیب مقتفی خلیفۀ عباسی و استاد ابن تلمیذ. رجوع به ابوالحسن (هبه الله بن سعید) شود
ابن زید بن حسن بن افرائیم بن یعقوب بن جمیع، مکنی به ابوالعشائر و ملقب به شمس الریاسه اسرائیلی. طبیب معروف مصری در قرن ششم هجری است. رجوع به ابن جمیع (موفق ابوالعشایر هبه الله...) شود ابن محمد بن علی بن مطلب، معروف به ابن مطلب و ملقب به ولی الله وزیر المستظهر بالله خلیفۀ عباسی بود. رجوع به ابن مطلب شود ابن سعید، مکنی به ابوالحسن. طبیب مقتفی خلیفۀ عباسی و استاد ابن تلمیذ. رجوع به ابوالحسن (هبه الله بن سعید) شود
مرا خدای کافی است: (بدم نا امید و زبان مرا همه گفته جز حسبی الله نبود) (مسعود سعد) توضیح جمله مذکور ماخوذ است از آیه (فان تولوا فقل حسبی الله لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم) (بخشی از آیه 130 (سوره: 9 توبه) : (قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون) (بخشی از آیه: 39 زمر) یا حسبی الله وحده ابدا. خدای تنها مرا کافی است تا جاودان: (حسب رزق ازخدای دارم و بس حسبی الله وحده ابدا) (خاقانی) یا حسبی الله و کفی. (عبادت)، مرای خدای بسنده و کافی است. یا حسبی الله و نعم الوکیل. نیکوکار دارکه اوست یا بس نیکوکار گذار که اوست یا بس نیکوکاردانی است او
مرا خدای کافی است: (بدم نا امید و زبان مرا همه گفته جز حسبی الله نبود) (مسعود سعد) توضیح جمله مذکور ماخوذ است از آیه (فان تولوا فقل حسبی الله لااله الا هو علیه توکلت و هو رب العرش العظیم) (بخشی از آیه 130 (سوره: 9 توبه) : (قل حسبی الله علیه یتوکل المتوکلون) (بخشی از آیه: 39 زمر) یا حسبی الله وحده ابدا. خدای تنها مرا کافی است تا جاودان: (حسب رزق ازخدای دارم و بس حسبی الله وحده ابدا) (خاقانی) یا حسبی الله و کفی. (عبادت)، مرای خدای بسنده و کافی است. یا حسبی الله و نعم الوکیل. نیکوکار دارکه اوست یا بس نیکوکار گذار که اوست یا بس نیکوکاردانی است او
راه خدا، طریق خدای. یا فی سبیل الله. (در راه خدا) آنچه در راه خدا گذاشته اند و همه کس می تواند تمتع از آن برد و سا برای کاری یا اشخاص معین قرار داده باشند، قتال با کافران در راه خدای، راه خدا
راه خدا، طریق خدای. یا فی سبیل الله. (در راه خدا) آنچه در راه خدا گذاشته اند و همه کس می تواند تمتع از آن برد و سا برای کاری یا اشخاص معین قرار داده باشند، قتال با کافران در راه خدای، راه خدا